«وقتى عصبانى مىشوم، ظاهرم خیلى ترسناک مىشود. وظیفه یک داور کاهش فاصله بین کنش و واکنش بازیکنان است. چیزى که چندان آسان نیست، بهخصوص در بازىهاى پرتنش».
اینها حرفهاى پیرلوئیجى کولینا داور سرشناس ایتالیایى است اما سئوال این بوده که آیا داوران باید ترسناک باشند تا بازیکنان از آنها حساب ببرند؟!
قطعاً اینطور نیست چراکه خود کولینا مىگوید: به چند زبان آشنایى دارم و در رقابتهاى بینالمللى به من کمک زیادى مىکرد چون با به کار گرفتن یکی، دو واژه یا یک شوخى کوچک تنش را از بین برده و آرامش را به بازى برمىگرداندم.
البته باید بپذیریم داوران گاهى وقتها به دلیل اشتباهاتشان باعث ناکامى برخى از تیمهایى مىشوند که در آن روز نیاز مبرمى به پیروزى دارند اما براى آن که به این مشکل نخورند، مىتوانند پیش از قضاوت خود به مطالعه بازى دو تیمى که قرار است برایشان سوت بزند، بپردازند.
کولینا در این رابطه مىگوید: پیش از فینال جامجهانى 2002 به مطالعه بازىهاى برزیل و آلمان پرداختم. مىخواستم بدانم بازیکنان دو تیم در چه پستهایى بازى مىکنند و نوع حرکت و ضربههایشان چگونه است. متوجه شدم بازیکنان برزیل پستهایشان را تغییر مىدهند و یا برند اشنایدر در تیم آلمان پشت سر مهاجمان بازى مىکند و پاسهاى بلند مىدهد. با کسب چنین اطلاعاتى هر داور مىتواند بهتر قضاوت کند.
شاید در آینده به استفاده از تکنولوژى براى تعیین رد شدن توپ از خط دروازهها روى بیاوریم اما اکنون باید قبول کنیم یک خط نگهدار مىتواند با جدى گرفتن کار خود کمک بزرگى به داور وسط کند.
مىپذیریم که اشتباهات داورى هم بخشى از فوتبال است اما اگر واقعیتها را بپذیریم و این که قبول کنیم به عنوان کمکداور وظیفهاى را که بر دوش داریم، درست به اجرا بگذاریم خیلى از مشکلات حل مىشود.
از طرفى طرفداران فوتبال هم باید با قوانین این ورزش کاملاً آشنا باشند و گاهى وقتها بد نیست خود را جاى داور مسابقه بگذارند و ببینند که قضاوت کردن چقدر سخت است.
یک پلک زدن مساوى با فرار مهاجم از تله آفسایدگیرى و یا برعکس.